آموزش ریاضی، بازی و ریاضی

نظریه‌ی هوش‌های چندگانه

نظریه‌ی هوش‌های چندگانه

نظریه‌ی هوش‌های چندگانه نظریه‌ای است آموزشی که اولین بار توسط هوارد گاردنر تنظیم و ارائه گردیده‌است. بر طبق این نظریه، دیدگاه‌های روان‌سنجی سنتی نسبت به هوش، بسیار محدود و ضعیف است. گاردنر نظریه‌اش را نخستین بار در کتاب «قاب‌های ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال ۱۹۸۳ ارائه کرد. به عقیده او همه انسان‌ها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی نموده و احتمال داده‌است که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستی‌گرا» وجود داشته باشد. طبق نظریه‌ی هوش‌های چندگانه، برای به دست آوردن تمام قابلیت‌ها و استعدادهای یک فرد، نباید تنها به بررسی ضریب هوشی پرداخت بلکه انواع هوش‌های دیگر او مثل هوش موسیقایی، هوش درون فردی، هوش تصویری-فضایی و هوش کلامی- زبانی نیز باید در نظر گرفته شود.

انواع هوش در نظریه‌ی هوش‌های چندگانه

گاردنر در ابتدا هفت نوع هوش را در انسان متصور می شد كه عبارت بودند از :
۱- هوش زبانی،
۲- هوش منطقی-ریاضی،
۳- هوش فضایی،
۴- هوش جنبشی-حركتی،
۵- هوش موسیقایی،
۶- هوش میان فردی،
۷- هوش بین فردی.
 
در سال ۱۹۹۹ هشتمین هوش را هم تحت عنوان هوش طبیعت گرایی به این مجموعه اضافه نمود و در ادامه ی تحقیقات خود متوجه هوش دیگری به نام وجود شناسی گردید.

هوش بدنی-جنبشی

اولین نوع هوش در نظریه‌ی هوش‌های چندگانه هوش بدنی-جنبشی است که با حركت و انجام فعالیت‌های عملی سر و كار دارد. این هوش ‌یعنی توانایی كنترل ماهرانه‌ی بدن و استفاده از اشیاء. كسانی كه در این هوش قوی هستند، درك خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند. در این، طبقه معمولاً افراد در فعالیت‌های فیزیكی همچون ورزش، رقص و… مهارت پیدا می‌كنند و اغلب فعالیت‌هایی را ترجیح می‌دهند كه توأم با حركات جسمی و فیزیكی باشد. آنان احتمالاْ به بازیگری و ایفای نقش علاقه‌ی خاصی خواهند داشت. افرادی كه در این هوش قوی هستند، معمولاْ از طریق فعالیت‌های جسمی، در قیاس با فعالیت‌های خواندن و گوش دادن و… بهتر ‌یاد می‌گیرند. آنان امور مختلف را از طریق فعالیت‌های بدن به خاطر می‌آورند و علاقه‌ای به‌یادآوری آن مطالب از طریق لغات و اصطلاحات، (حافظه‌ی كلامی) و تصاویر (حافظه‌ی دیداری) ندارند. این هوش نیازمند مهارت‌های خاصی برای آماده شدن جهت انجام فعالیت‌های حركتی، همچون آن مهارت‌‌هایی كه برای ورزش، جراحی، هنرپیشگی، مهندسی كامپیوتر و… لازم است، می‌باشد.
 
– افرادی كه در این طبقه قرار دارند معمولاْ شغل‌های زیر را ترجیح می‌دهند:
ورزشكار حرفه‌ای، بازیگر، جراح، كمدین، نظامی، صنعت‌گری، معلم تربیت بدنی و …
 

هوش بین فردی

دومین نوع هوش در نظریه‌ی هوش‌های چندگانه هوش بین فردی است. این هوش شامل تعامل با سایر افراد می شود . افرادی كه در این طبقه قرار می گیرند ، معمولاْ افرادی برون گرا می باشند و به واسطه ی میزان حساسیت به حالات، احساسات، خلق و خو و انگیزه های سایر افراد در این گروه طبقه بندی می شوند . هوش بین فردی یعنی توانایی ارتباط برقرار كردن با دیگران و فهم آنها . كسانی كه در این هوش قوی می باشند سعی می كنند مسائل را از نقطه نظر دیگران نظاره كنند تا در یابند آنان چگونه می اندیشند و احساس می كنند . آنان معمولاْ توانایی خارق العاده ای  در درك احساسات مقاصد و انگیزه های سایر افراد دارند . آنها مهمولاْ از مهارت های كلامی و غیر كلامی به خاطر ارتباط برقرار كردن با دیگران استفاده می كنند . این افراد به طور مؤثری با دیگران تعامل داشته و با آنها همدردی می كنند . این گونه افراد از طریق فعالیت كردن با دیگران ، مطالب و موضوعات مختلف را بهتر وسریع تر یاد می گیرند و اغلب از بحث و گفتگو لذت می برند .
 
مهارت های آنان شامل موارد زیر می شود :
دیدن مسائل از نقطه نظر دیگران ، گوش كردن، همدلی ، درك خلق و خو و احساسات دیگران ، مشورت ،همكاری با گروه ، ایجاد ارتباط مؤثر با دیگران ، اعتماد سازی و حل وفصل آرام مشكلات و درگیری ها .
 
افرادی كه در این هوش قوی می باشند معمولاْ این گونه شغل ها را ترجیح می دهند :
سیایت مدار ، مدیر ، معلم ، فعالان اجتماعی ، دیپلمات ، مشاور ، فروشنده ، مدیر روابط عمومی و تاجر.
هوش كلامی-زبانی
هوش كلامی-زبانی اشاره به توانایی استفاده از كلمات و زبان دارد. هوش كلامی-زبانی با مسائلی از قبیل فعالیت با لغات و اصطلاحات، صحبت كردن و نوشتن سر و كار دارد.
 
افرادی كه در این هوش قوی هستند، مهارت‌های شنیداری تكامل‌یافته‌ای دارند و معمولاْ سخنوران برجسته‌ای هستند. به طور نمونه این افراد، در مهارت خواندن، نوشتن، داستان‌گوئی و به خاطر سپردن لغات و اصطلاحات عملكرد خوبی دارند. آنان از طریق خواندن، نوشتن،‌ یادداشت برداری، گوش‌كردن به سخنرانی‌ها و بحث و گفتگو مطالب را بهتر و سریع‌تر می‌آموزند. همچنین این‌گونه افراد به راحتی سایر زبان‌ها را نیز می‌توانند ‌یاد بگیرند و دارای حافظه‌ی كلامی نسبتاْ خوبی می‌باشند.
 
– مهارت‌های این افراد شامل:
گوش دادن، حرف زدن، قصه‌گویی، توضیح دادن، تدریس، استفاده از طنز، درك قالب و معنی كلمات، ‌یادآوری اطلاعات و تحلیل و كاربرد زبان می‌شود.
 
– افرادی كه در این هوش قوی هستند معمولاْ این شغل‌ها را ترجیح می‌دهند:
سیاست مدار، نویسنده، فیلسوف، وكیل، معلم، مترجم‌ و روزنامه نگار.
 
هوش منطقی – ریاضی:
هوش منطقی – ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال ،منطق و اعداد . این هوش با استدلال های منطقی ، استقرایی ، انتزاعی ،استنباطی و اعداد سر وكار دارد .
طبق تئوری گاردنر افرادی كه در این هوش قوی هستند به طور طبیعی در ریاضیات ، شطرنج ، برنامه ریزی كامپیرتر و سایر فعالیت های منطقی و عددی بهتر از سایرین عمل می كنند . اما در عین حال بسیاری از تعاریف سنتی هوش تأكید كمتری بر توانایی در حل مسائل ریاضیات و قابلیت های استدلال ، باز شناسی الگوهای انتزاعی ، تفكر ، بررسی عملی ، و توانایی حل مسائل پیچیده داشته اند .
 
آنهایی كه به طور خود كار با این هوش و با مهارت در ریاضیات قرین هستند ، با این استدلال كه توانایی منطقی ، به شدت با توانایی زبانی مرتبط می باشد نه توانایی ریاضیات، این هوش را مورد انتقاد قرار داده اند (همان منبع )
 
افرادی كه در این هوش قوی هستند دارای این مهارت ها می باشند :
حل مسأله ، طبقه بندی اطلاعات ، كار كردن با مفاهیم انتزاعی ، توانایی استدلال كردن ، انجام محاسبات پیچیده ی ریاضیات و كار كردن با شكل های هندسی .
 
افرادی كه در این هوش قوی هستند این شغل ها را ترجیح می دهند :
دانشمند، ریاضی دان، مهندس و حسابدار.
هوش درون فردی :
این هوش یعنی توانایی درك خود ، و آگاه بودن از حالات درونی خود . در واقع این هوش با فعالیت های درون گرایانه و خود بازتابی سر وكار دارد. آنهایی كه در این هوش قوی هستند، نوعاْ  افرادی درون گرا می باشند وترجیح می دهند كه به تنهایی به فعالیت بپردازند. آنها اغلب خود آگاهی بالایی دارند و برای فهم احساسات، عواطف، اهداف و انگیزه های خود ، قابلیت بالایی دارند. این گونه افراد اغلب علاقه ی زیادی به مطالعات و جستجوهای تفكر محور، همچون فلسفه دارند. زمانی كه به این افراد اجازه داده شود تا روی موضوع خود تمركز داشته باشند، آن مطلب را بهتر می آموزند.
 
مهارت های این افراد شامل :
تشخیص نقاط قوت و ضعف خود ، درك و بررسی خود ، آگاهی از احساسات درونی ، تمایلات و رویاها ، ارزیابی الگوهای فكری خود ، با خود استدلال و فكر كردن ، درك نقش خود در روابط با دیگران می باشد .
 
افرادی كه در این هوش قوی می باشندترجیح می دهند این شغل ها را انتخاب كنند :
فیلسوف ، روان شناس ، پژوهشگر ، نظریه پرداز ، متخصص الهیات ، نویسنده .
هوش فضایی:
این هوش با قضاوت فضایی سرو كار دارد . افرادی كه در این هوش قوی می باشند ، نوعاْ به لحاظ ذهنی به تصور كردن و دستكاری موضوعات مختلف ، عملكرد بالایی دارند . آنان حافظه ی دیداری بسیار مطلوبی دارند وبه طور خارق العاده ای افرادی مستعد و توانا می باشند . آنهایی كه در هوش فضایی قوی هستند معمولاْ دارای قدرت رهبری بالایی می باشند .
 
برخی از منتقدان ، ادعا می كنند كه بین توانایی های فضایی و توانایی های ریاضی ، همبستگی بالایی وجود دارد . در واقع این منتقدان با این استدلال در پی رد تفكیك این دو هوش می باشند .
 
فهم كامل این دو هوش مانع مطرح شدن چنین انتقاداتی می شود . به هر حال این هوش كاملاْ با توانایی های ریاضی و دیداری مطابقت ندارد ، گرچه این دو هوش در برخی ویژگی ها با هم مشترك هستند ، اما به راحتی توسط عوامل مختلف از هم قابل تفكیك هستند .
 
افرادی كه در این هوش قوی هستند ، دارای این مهارت ها می باشند :
ساختن پازل، درك نمودارها و شكلها، حس جهت شناسی خوب، طراحی، نقاشی، ساختن استعاره ها و تمثیل های تصویری ، دستكاری كردن تصاویر، و تفسیر تصاویر.
 
این گونه افراد این شغل ها را ترجیح می دهند:
مهندس، معمار، هنرمند، دریا نورد، مجسمه ساز، طراح و مكانیك.
 
هوش موسیقایی:
 هوش موسیقیایی یعنی توانایی درك و تولید موسیقی. این هوش با آهنگ، موسیقی و گوش دادن به آن سر وكار دارد. آنهایی كه دارا ی سطح بالایی از هوش موسیقیایی می باشند، حساسیت زیادی به اصوات، ریتم ها، نت ها و موسیقی از خو نشان می دهند. آنها به طور معمول قادر به آواز خواندن، نواختن ابزار آلات موسیقی و ساخت موسیقی می باشند.
 
از آنجا كه مؤلفه های شنیداری بسیار قوی در ارتباط با این هوش وجود دارد ، آنهایی كه در این هوش قوی می باشند می توانند از طریق سخنرانی، مطالب و موضوعات مختلف را بهتر یاد بگیرند . بعلاوه آنها اغلب از آهنگ ها و ریتم ها برای یادگیری و به یاد سپاری استفاده می كنند و با نواختن موسیقی هم می توانند به این هدف مهم نائل آیند .
 
مهارت های این افراد شامل:
آواز خواندن، نواختن ابزار آلات موسیقی، تشخیص الگوهای آهنگین ، آهنگ سازی ، به یاد آوردن ملودی ها و درك ساختار و ریتم موسیقی می باشد.
 
این گونه افراد این شغل ها را ترجیح می دهند:
موسیقی دان، خواننده، آهنگ ساز، رهبر اركستر
هوش طبیعت گرایی:
آخرین نوع هوش در نظریه‌ی هوش‌های چندگانه هوش طبیعت گرایی است. این هوش با طبیعت و ارتباط دادن اطلاعات به محیط طبیعی یك شخص سر و كار دارد. این هوش هشتمین هوشی است كه از طرف گاردنر در سال ۱۹۹۶ برای تکمیل نظریه‌ی هوش‌های چندگانه مطرح گردید. گفته می شود افرادی كه در این هوش قوی هستند، حساسیت بالایی به طبیعت و محیطی كه در آن هستند، دارند. توانایی رشد و پرورش گونه های مختلف جانوری و گیاهی، آرامش داشتن در مراقبت و اهلی كردن حیوانات از ویژگی های این افراد می باشد. همچنین آنها ممكن است قادر به تشخیص تغییرات آب و هوا و سایر عملكردهای مشابه در محیط پیرامون خود باشند . علاوه براین آنان در طبقه بندی گونه های مختلف زیست محیطی مهارت بالایی دارند .افرادی كه در این هوش قوی می باشند زمانی كه موضوع یا مطلب شامل جمع آوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل از طبیعت و دارای ارتباطی نزدیك با اموری كه در طبیعت مهم و برجسته هستند باشد، بهتر آن مطالب را یاد می گیرند .
 
آنان اغلب از مطالب ناآشنا یا مطالبی كه در ارتباطی كم، یا اصلاْ ارتباطی با طبیعت ندارند ، لذت نمی برند، لذا توصیه می شود كه یاد گیرندگان طبیعت گرا بایستی بیرون از كلاس درس و حتی المقدور در دل طبیعت مطالب را یاد بگیرند
 

 

ریاضی
ریاضی

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *